خلاصه داستان: فیلم شهرک، درباره جوانی علاقمند به بازیگری به نام نوید فلاحتی (با بازی ساعد سهیلی) است که در تست بازیگری یک فیلم سینمایی بزرگ قبول میشود و برای پیوستن به این پروژه و رسیدن به آرزوی خود یعنی بازیگر شدن، باید شرایط ویژه و تمرینهای روحی و روانی گروه بازیگران در شهرکی ایزوله شده را بپذیرد و…
خلاصه داستان: وحید با دوست دیرینهاش در نزاعی زخمی میشود، پس از مدتی مازیار به سراغ وحید آمده و از او میخواهد به اتفاق گنجی را از زیر خاک بیرون بکشند. مازیار با ممانعت وحید مواجه میشود، اما مصائب خانواده وحید باعث میشود به خواسته مازیار تن دهد و…
خلاصه داستان: «نیسان آبی» قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی. جمشید و رضا دو دوست قدیمی هستند که عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آن ها ازدواج کردند. پس از گذشت سه سال، ممدچاخان بالاخره عروسی می کند. جمشید، رضا خرسند، رضاسوسن، زری، پری، علم تاج و سرهنگ، خلاصه کل شکرآباد جمع می شوند تا شامِ عروسی ممد را بخورند ولی نه تنها شام به کسی نمی رسد بلکه اتفاقی می افتد که گرسنگی از یاد همه می رود!
خلاصه داستان: میترا وکیل خوشنامی است که روزی در دفترش یک جنایت رخ میدهد. بنابراین او مجبور میشود برای دفاع از خود تحقیقاتی را درباره یکی از موکلانش آغاز کند و در این راه با دردسرهایی روبهرو میشود که حتی شغلش را نیز به خطر میاندازد…
خلاصه داستان: در رئالیتی شوی «ناتو» چند بازیکن حضور دارند. در طول مسابقه 10 پرسش سخت و گاهی اوقات خندهدار از آنها پرسیده میشود و بازیکنان باید با هم به پاسخ درست برسند. از میان این بازیکنان، یک نفر نقش «ناتو» را برعهده دارد. ناتو کسی است که جواب تمام سوالات را از قبل میداند. به غیر از بازیکنی که نقش ناتو را ایفا میکند هیچکس حتی مجری برنامه، از هویت این بازیکن اطلاعی ندارد.
خلاصه داستان: در فیلم مصلحت، در اوایل دهه 60، پسر یکی از مقامات عالیرتبه کشور در یکی از درگیریها مقابل دانشگاه تهران مرتکب قتل میشود، اما پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور، این پرونده مشکوک و پر رمز و راز را وارد موازنهای پیچیده و سخت میکند…
خلاصه داستان: نوجوان 13 ساله ای به نام بمانی، به دلیل تنهایی و عقده هایی که برایش بوجود آماده به جوانان ناباب بزرگتر از خودش پناه میبرد و این امر باعث تغییر و تحول در بمانی میشود. دست آخر او به همه کس و همه چیز بی اهمیت میشود…
خلاصه داستان: در سریال داوینچیز، پرویز و ملیحه زن و شوهری هستند که در موزهای در تهران کار میکنند. یک شب که این زوج مشغول انجام وظایف خود هستند، اتفاق غیرمنتظرهای میافتد که آنها را سر یک دوراهی قرار داده و میتواند زندگیشان را برای همیشه تغییر دهد…